نه آرومم نه آشوبم

کاملا غیر سیاسی!!

نه آرومم نه آشوبم

کاملا غیر سیاسی!!

قرآنی که تو می گویی درست است اما کدام قرآن؟!

 

 «پدر-مادر-ما-متهمیم:دکتر-علی-شر-یعتی» 

 

 

......می خواهم بگویم: آری قرآنی که تو می گویی درست است اما کدام قرآن؟! 

قرآن به عنوان شیء متبرکی در دست جهل؟ قرآن به عنوان پرچمی بر سر نیزه های جنایت؟ 

یا قرآن به عنوان کتابی که قبایل وحشی پراکنده در صحرایی را در کمتر از ربع قرن تعیین کننده سرنوشت جهان و کوبنده قدرت های عالمگیر می سازد ودر کمتر از یک قرن فرهنگی نو و انقلابی در تمدن بشری می آفریند؟ 

قرآن کتابی است که با نام «خدا» آغاز می شود و با نام «مردم» پایان می یابد! کتابی «آسمانی» است اما بر خلاف آنچه مؤمنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی وآگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد! کتابی است که نام بیش از سی سوره اش ازپدیده های مادی و تنها دو سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!!

این کتاب را از آن روزی که به «حیله دشمن» و به «جهل دوست» ، «لایش» را بستند ،«لایه» اش مصرف پیدا کرد و وقتی «متنش» متروک شد ، «جلدش» رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ، که «خواندنی» نام دارد ، دیگر نخواندند، برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت. از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند ، وسیله ی شفای امراض جسمی چون درد کمر ... شد، و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر، در خواب گذاشتند و بالاخره اینکه میبینی، اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار ارواح گذشتگان می کنند و ندایش در قبرستان های ما به گوش می رسد، از آن است که نمی دانی برادر و خواهر روشنفکر من!نمی دانی که چه کوشش ها کردند تا آن را از میان زنده ها دور کنند و اثرش را از زندگی قطع کنند و ندایش را ، هم در صحنه های «جهاد»خاموش کنند و هم در حوزه های «اجتهاد»  !!

.................. 

گفتند:اسراری را که فقط در نقطه زیر «ب»  در بسم الله نهفته است، اگر کسی بخواهد تفسیر کند یک عمر کفاف نمی دهد! گفتند قرآن هفتاد «بطن» دارد و هر بطن آن باز هفتاد بطن و همینطور! این درست است اما این را طوری معنی کردند که نباید نزدیکش رفت؛یعنی هر کس قرآن را گشود و خواند و در آن اندیشید و از آن چیزی فهمید محکوم شد و هر چه از آن فهمیده مطرود و مشکوک اعلام شود.

گفتند:«هر کس قرآن را با عقل خویش تفسیر کند ، باید در نشیمنگاهش آتشی فرود آید» در حالیکه سخن پیغمبر «من فسرالقرآن برایه فلیتبو مقعده من النار »؛ یعنی هر کس با «نظر خودش: ، « رای» خودش قرآن را تفسیر کند ... و این سخنی بسیار علمی و منطقی است و اصل تحقیق است که محقق در جستجوی حقیقت باید ذهنش را از نظریات شخصی و عقاید قلبی و به اصطلاح دانشمندان اروپایی از «پیش داوری» خالی کند تا وقتی متنی را تفسیر می کند معنی حقیقی آن را بتواند دریابد؛ نه این که هر کلمه ای و تعبیری را با رای قلبی خود و به زور تطبیق دهد و با سلیقه و عقیده خاص خود آن را توجیه و تأویل نماید.می بینیم چطور هوشیارانه «رای» را «عقل» معنی کردند و چون خواندن و فهمیدن و عمل کردن به هر سخنی و کتابی جز با «عقل» امکان ندارد، مردم را از ترس این که مقعدشان نسوزد! از خواندن و فهمیدن و عمل کردن به قرآن ترساندند و بعد خودشان در حالی که «تفسیر به عقل» را تحریم کردند ، بر خلاف همین حدیث ، قرآن را سراسر به «رای خود» تحریف و توجیه و تاویل کردند و به صورت کتابی معرفی کردند که همه اش در تعریف و تمجید یا فحش و بدگویی نسبت به چند نفر از اشخاص پیرامون پیغمبر است و آن هم چون از آن ها می ترسد ،همه اش به گوشه و کنایه و غیر مستقیم است به طوریکه خود آن هاهم متوج نمشده اند!! چقدر هوشیارانه دشمنان اسلام خواستند ریشه را قطع کنند، چون فکر کرده بودند با همه آن زمینه سازی ها برای این که قرآن را در میان مردم ببندند صدایش را خاموش کنند و فکرش را مجهول کنند و متروک سازند و جلدش را و جسمش را رواج دهند، باز خطر این هست که روزی ، روشنفکرانی به این زمینه سازی ها گوش ندهند و این کتاب را باز کنند و بخوانند و از آن الهام گیرند...

می بینی دوست روشنفکر من که چه کردند و چه ها نکردند؟!!

کاری کردند که قرآن (که کتاب خواندن و اندیشیدن و فهمیدن و روشن شدن و راه یافتن و برخاستن و عمل کردن بود) شد یک شیء مقدس و متبرک که مصرف واقعیش در «هدایت»  پیروانش و «نشاندادن راه حل و مسیولیت انتخاب انسانی» ، فقط «استخاره» است! وظیفه پیروانش هم در برابر آن تعظیم و تکریم و تجلیل و بی وضو بدان دست نزدن و توی قاب گذاشتن و کنار آینه نهادن و در بند قنداق و سفره عقد و خانه نو و روی سر مسافر و ....!!

...قرآن را عوامانه ،یعنی درست مثل عوامی که بدان معتقدند ،نباید این چنین شناخت. آن را هم چون یک کتاب باید گشود  و خواند و اندیشید و اثر آن را در تاریخ بررسی کرد.نقش آن را در برابر هجوم فکری و فرهنگی وسیاسی استعمار در آسیا و آفریقای صد سال اخیر تحقیق نمود و آنگاه شناخت و دید که کتاب اندیشه و آزادی و عدالت و قدرت است.

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد